شناخت جایگاه قرآن :بررسی آیات :آیه 31سوره رعد

2-الرعد : 31 وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى‏ بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمیعاً أَ فَلَمْ یَیْأَسِ الَّذینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمیعاً وَ لا یَزالُ الَّذینَ کَفَرُوا تُصیبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَریباً مِنْ دارِهِمْ حَتَّى یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ

ترجمه:و اگر بوسیله قرآن کوه‏ها حرکت داده مى‏شد، و زمین شکافته مى‏شد، و یا مردگان بوسیله آن سخن گفته مى‏شدند، سودشان نمى‏داد، که همه کارها به اراده خداست، آیا مگر کسانى که ایمان آورده‏اند، از ایمان اینان مایوس نشدند و ندانستند که اگر خدا مى‏خواست همه مردم را هدایت مى‏کرد و پیوسته کافران به سزاى کردارشان به حادثه‏اى هولناک برمى‏خورند، و یا به نزدیک دیارشان فرود مى‏آید؟ تا خدا وعده خویش را بیاورد، که خدا خلاف وعده نمى‏کند (31).

 

«تحقیقی در باره آیه 31  رعد»

دراین آیه  باید ببینیم کلمه محذوف چیست ؟

در باره جواب« لو» دونظر است که آیا جواب« لکان هذاآلقرآن» است یا« لما آمنوابه» است 

در صورت اول معنی آیه می شود :

اگر قرآنى باشد که کوه‏ها به وسیله آن از قرارگاههاى خود به حرکت در آیند و از جایگاههاى خود ریشه کن شوند، یا زمین شکافته شود،‏ و یا به وسیله آن، مردگان به سخن در آیندهمین قرآن است که بسى پر ارج و شکوهمند مى‏باشد. بنا بر این، جواب شرط، لکان هذا القرآن مى‏باشد که به قرینه حذف شده است .

برای تایید این نظریه استدلال می شود به  به برخی آیات وروایاتی که در این زمینه وارد شده است که از فرمایش امام کاظم علیه السلام استفاده مى‏شود که در قرآن، علوم و رموزى است که مى‏توان به واسطه آنها در طبیعت تصرف کرد.

اما آیات :

الأنبیاء : 79   فَفَهَّمْناها سُلَیْمانَ وَ کُلاًّ آتَیْنا حُکْماً وَ عِلْماً وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ یُسَبِّحْنَ وَ الطَّیْرَ وَ کُنَّا فاعِلینَ

ما (حکم واقعى) آن را به سلیمان فهماندیم و به هر یک از آنان (شایستگى) داورى، و علم فراوانى دادیم و کوه‏ها و پرندگان را با داوود مسخّر ساختیم، که (همراه او) تسبیح (خدا) مى‏گفتند و ما این کار را انجام دادیم! (79)

 

النمل : 40   قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنی‏ أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَ مَنْ شَکَرَ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَریمٌ

(امّا) کسى که دانشى از کتاب (آسمانى) داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامى که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا مى‏آورم یا کفران مى‏کنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر مى‏کند و هر کس کفران نماید (بزیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنىّ و کریم است!» (40)

 

آل‏عمران : 49   وَ رَسُولاً إِلى‏ بَنی‏ إِسْرائیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی‏ بُیُوتِکُمْ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ

49 و فرستاده‏اى به سوى بنى اسرائیل (قرار مى‏دهد که به آنان مى‏گوید) که من نشانه‏اى براى شما از جانب پروردگارتان آورده‏ام، من از گل براى شما چیزى به صورت پرنده مى‏سازم، پس در آن مى‏دمم که به اراده خداوند پرنده‏اى مى‏گردد، و کور مادرزاد و پیس را بهبود مى‏بخشم و مردگان را به اراده خداوند زنده مى‏کنم، و شما را از آنچه مى‏خورید و آنچه در خانه‏هایتان ذخیره مى‏کنید خبر مى‏دهم. حقا که در این نشانه‏اى (از توحید و علم و قدرت خدا و نبوت من) است براى شما اگر مؤمن باشید.

المائدة : 110   إِذْ قالَ اللَّهُ یا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتی‏ عَلَیْکَ وَ عَلى‏ والِدَتِکَ إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنی‏ فَتَنْفُخُ فیها فَتَکُونُ طَیْراً بِإِذْنی‏ وَ تُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنی‏ وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‏ بِإِذْنی‏ وَ إِذْ کَفَفْتُ بَنی‏ إِسْرائیلَ عَنْکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَقالَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبینٌ

110 (به یاد آر) هنگامى که خدا گفت: اى عیسى بن مریم، نعمت مرا بر خود و بر مادرت متذکر باش، آن گاه که تو را به وسیله روح القدس تأیید کردم که با مردم در گهواره (به اعجاز) و در سن میانسالى (به وحى) سخن مى‏گفتى، و آن گاه که تو را کتاب (خودت و کتاب‏هاى آسمانى) و احکام شریعت و علوم عقلى و تورات و انجیل آموختم، و هنگامى که از گل مانند شکل پرنده به اذن (تکوینى) من درست مى‏کردى پس در آن مى‏دمیدى و به اذن و اراده من پرنده مى‏شد، و به اذن من کور مادرزاد و مریض پیس را شفا مى‏بخشیدى، و آن گاه که مردگان را به اذن من (از قبر، زنده) بیرون مى‏آوردى، و آن گاه که (شرّ) بنى اسرائیل را از تو بازداشتم هنگامى که براى آنها دلایل روشن (نبوت) آوردى، پس کسانى از آنها که کفر ورزیده بودند گفتند: این (معجزات) جز جادویى آشکار نیست!

البقرة : 260   وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی‏ کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى‏ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی‏ قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى‏ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتینَکَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ

و (به یاد آر) هنگامى که ابراهیم گفت، پروردگارا به من نشان ده که مردگان را چگونه زنده مى‏کنى، گفت: آیا (به قدرت من یا به روز جزا) ایمان ندارى؟ گفت: چرا، و لکن (درخواست کردم) تا قلبم (با عین الیقین) آرامش یابد. گفت: پس چهار (نوع) پرنده بگیر و آنها را به خود نزدیک گردان (تا علائم جسمى آنها را به دقت ببینى) و ریز ریز (و مخلوط به هم) کن، سپس بر هر کوهى (در این اطراف) پاره‏اى از آنها را قرار ده، آن گاه آنها را بخوان، که شتابان به سوى تو مى‏آیند. و بدان که خداوند مقتدر شکست‏ناپذیر و حکیم است.

اماروایتی که بدان استدلال می شود :

متن روایت :

الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص226

7- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی زَاهِرٍ أَوْ غَیْرِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَخِیهِ أَحْمَدَ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَنِ النَّبِیِّ ص وَرِثَ النَّبِیِّینَ کُلَّهُمْ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ مِنْ لَدُنْ آدَمَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى نَفْسِهِ قَالَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا وَ مُحَمَّدٌ ص أَعْلَمُ مِنْهُ قَالَ قُلْتُ إِنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ کَانَ یُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ قَالَ صَدَقْتَ وَ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ کَانَ یَفْهَمُ مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقْدِرُ عَلَى هَذِهِ الْمَنَازِلِ قَالَ فَقَالَ إِنَّ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ قَالَ لِلْهُدْهُدِ حِینَ فَقَدَهُ وَ شَکَّ فِی أَمْرِهِ- فَقالَ ما لِیَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کانَ مِنَ الْغائِبِینَ‏ حِینَ فَقَدَهُ فَغَضِبَ عَلَیْهِ فَقَالَ‏ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِیداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ‏ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطانٍ مُبِینٍ‏[1] وَ إِنَّمَا غَضِبَ لِأَنَّهُ کَانَ یَدُلُّهُ عَلَى الْمَاءِ فَهَذَا وَ هُوَ طَائِرٌ قَدْ أُعْطِیَ مَا لَمْ یُعْطَ سُلَیْمَانُ وَ قَدْ کَانَتِ الرِّیحُ وَ النَّمْلُ وَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ وَ الشَّیَاطِینُ وَ الْمَرَدَةُ لَهُ طَائِعِینَ وَ لَمْ یَکُنْ یَعْرِفُ الْمَاءَ تَحْتَ الْهَوَاءِ وَ کَانَ الطَّیْرُ یَعْرِفُهُ وَ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ- وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ‏ بِهِ الْمَوْتى‏[2] وَ قَدْ وَرِثْنَا نَحْنُ هَذَا الْقُرْآنَ الَّذِی فِیهِ مَا تُسَیَّرُ بِهِ الْجِبَالُ- وَ تُقَطَّعُ بِهِ الْبُلْدَانُ وَ تُحْیَا بِهِ الْمَوْتَى وَ نَحْنُ نَعْرِفُ الْمَاءَ تَحْتَ الْهَوَاءِ وَ إِنَّ فِی کِتَابِ اللَّهِ لآَیَاتٍ مَا یُرَادُ بِهَا أَمْرٌ إِلَّا أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ بِهِ مَعَ مَا قَدْ یَأْذَنُ اللَّهُ مِمَّا کَتَبَهُ الْمَاضُونَ جَعَلَهُ اللَّهُ لَنَا فِی أُمِّ الْکِتَابِ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ- وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ‏ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ‏[3] ثُمَّ قَالَ‏ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ‏ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا[4] فَنَحْنُ الَّذِینَ اصْطَفَانَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَوْرَثَنَا هَذَا الَّذِی فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ.[5]

ترجمه : أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج‏1، ص: 328

ابراهیم گوید: پدرم گفت: بامام کاظم علیه السلام عرضکردم: قربانت گردم، بمن بفرمائید که: آیا پیغمبر ما صلّى اللَّه علیه و آله وارث تمام پیغمبران است؟ فرمود: آرى، عرضکردم: از زمان‏آدم تا بخود آن حضرت برسد؟ فرمود: خدا هیچ پیغمبرى را مبعوث نفرمود، جز اینکه محمد صلّى اللَّه علیه و آله از او اعلم بود،

عرضکردم: عیسى بن مریم مردگان را باذن خدا زنده میکرد، فرمود: راست گفتى و سلیمان هم نطق پرندگان را میفهمید و پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله هم بر این مراتب توانائى داشت، سپس فرمود: چون سلیمان شانه سر را حاضر نیافت و در امر او بشک افتاد، گفت: (20 سوره 27) «چرا شانه سر را نمى‏بینم مگر او غایب است؟ «پس بر او خشمگین شد و گفت، «او را عذابى سخت میکنم و یا سرش را میبرم و یا باید دلیل روشنى پیشم آرد» و خشم سلیمان بر شانه سر براى این بود که او سلیمان را بمحل آب راهنمائى میکرد، (موقعى که سلیمان و همراهانش بوسیله باد در هوا حرکت میکردند) خدا باین پرنده چیزى عطا کرده بود که بسلیمان عطا نفرموده بود، در صورتى که باد و مور و انس و جن و شیاطین و سرکشان مطیع او بودند ولى او جاى آب را در زیر هوا نمیدانست و پرنده میدانست.

خدا در کتابش فرماید (29 سوره 13) «و اگر قرآنى باشد که کوهها با آن حرکت کنند یا زمین بدان شکافته شود [بوسیله آن طى الارض شود] یا مردگان بدان سخنگو شوند» ما وارث آن قرآنیم که آنچه کوهها بوسیله آن حرکت کند در آنست و بوسیله آن بکشورها مسافرت شود و مردگان بدان سخنگو شوند، ما آب را در زیر هوا تشخیص میدهیم و همانا در کتاب خدا آیاتى است که بوسیله آنها چیزى خواسته نشود جز اینکه خدا بآن اجازه دهد (هر دعائى از برکت آن آیات مستجاب شود) علاوه بر آنچه خدا براى پیغمبران گذشته اجازه فرموده است (علومى که بآنها عطا کرده است- مرآت-) همه اینها را خدا در قرآن براى ما مقرر فرموده است، همانا خدا میفرماید (75 سوره 27) «هیچ نهفته‏اى در آسمانها و زمین‏

نیست، جز اینکه در کتابى آشکار است» و باز فرماید (29 سوره 34) «آنگاه این کتاب را بکسانى که از میان بندگان خود انتخاب کرده‏ایم بارث دادیم» و مائیم کسانى که خداى عز و جل انتخابمان کرده و این کتاب را که بیان همه چیز در آنست بارثمان داده.[6]

 

بررسی قول دوم :

 بنابرنظردوم :معنی آیه می شود:

اگر قرآنى باشد که کوه‏ها به وسیله آن از قرارگاههاى خود به حرکت در آیند و از جایگاههاى خود ریشه کن شوند، یا زمین شکافته شود،‏ و یا به وسیله آن، مردگان به سخن در آیندبازهم  به آن ایمان نمى‏آورند.قائلین به این نظریه استناد به آیات شبیه این آیه می کنند مانند آیه 111سوره انعام که می فرماید :

«وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَیْهِمُ الْمَلائِکَةَ وَ کَلَّمَهُمُ الْمَوْتى‏ وَ حَشَرْنا عَلَیْهِمْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ قُبُلًا ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا (انعام 111: اگر فرشتگان را بسوى آنها بفرستیم و مردگان با آنها تکلم کنند و هر چیزى را گروه گروه، بسوى آنها گسیل داریم، ایمان نخواهند آورد)

 

بررسی تحقیق :

باتوجه به تحقیق انجام شده می توان نتیجه گرفت  انجام امور خارق العاده بوسیله قرآن ممکن می باشد منتهی باید بااذن وعنایت ویژه خداوند ودر مسیر صحیح خود باشد تامحقق شود

البته این مطلب نیز به تحقیق بیشتری دارد  که در آینده انشالله بدان اشاره خواهیم کرد

 

[1] ( 2) النمل: 21

[2] ( 3) الرعد: 30\i« وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ»\E یعنى لو کان شی‏ء من القرآن کذلک لکان هذا القرآن کذا فی تفسیر علیّ بن إبراهیم رحمه اللّه. و تقطیع الأرض قطعها بالسیر و الطى، الا أن یأذن اللّه به أی یسهله اللّه بسببها مع ما یسهله ممّا فی الکتب السالفة.( فى)

[3] ( 4) النمل: 77.

[4] ( 5) فاطر: 29.

[5] کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[6] کلینى، محمد بن یعقوب، أصول الکافی / ترجمه مصطفوى - تهران، چاپ: اول، 1369 ش.