اگر قرآن کریم را در حاشیه قرارندهیم و متون فقهی و تفسیری و برداشت های فقیهان را «اصل» تلقی نکنیم ، قطعاً به این باور منطقی می رسیم که مجازات «زنا» جز همان صد ضربه تازیانه مذکور در سوره نور، چیز دیگری نیست!

 

واینک تعارض حکم سنگسار ورجم باقرآن رامشاهده کنید :

1-تعارض رجم با مفهوم «توبه»؛ در قرآن که  اشاره شده است عموم گناهان حتی  «زنا» با توبه بخشوده می شوند «وَ اللاَّتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْکُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّى یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً * وَ الَّذانِ یَأْتِیانِها مِنْکُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ تَوَّاباً رَحِیماً »[نساء/۱۶-۱۵]

   در سوره فرقان نیز به صراحت به مرتکبین زنا مجال توبه ، و به تعبیری مجال ادامه زندگی داده شده است «وَ الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لا یَزْنُونَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثاماً * یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُهاناً * إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً * وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتاباً» [فرقان/۷۱-۶۸] (و آنان که معبود دیگرى را با خدا نمى‏پرستند، و کسى را که خدا خونش را حرام کرده است، جز به حق نمى‏کشند، و زنا نمى‏کنند ،کسى که این اعمال را مرتکب شود به کیفر سختى می رسد.* روز قیامت عذابش دو چندان می شود، و در آن با خوارى و سرشکستگى جاودانه می ماند. * مگر آنان که توبه کنند و ایمان آورند و کار شایسته انجام دهند، که خدا بدى‏هایشان را به خوبى‏ها تبدیل مى‏کند و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.* و هر که توبه کند و کار شایسته انجام دهد قطعاً به صورتى پسندیده و نیکو به سوى خدا باز مى‏گردد.)

   نکته: «آمنَ» در آیه هفتاد ناظر بر مشرک بودن فرد نیست بلکه نشان می دهد که ارتکاب کبایر روح ایمان را از انسان سلب می کند یا آن را به شدت تضعیف می کند!

  برپایه آیات قرآن کریم  لازمه توبه «اصلاح» مفسده یا مفاسد ایجاد شده است « فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ »[مائده/۳۹]( پس کسى که بعد از ستم کردنش توبه کند و [مفاسد خود را] اصلاح نماید، یقیناً خدا توبه‏اش را مى‏پذیرد زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.) ؛ اکنون باید پرسید : اگر فرد مرتکب زنا کشته شود، چگونه می تواند توبه کند و به اصلاح تباهی بپردازد ؟! آیا جبران مافات و مقابله با زشتی ها جز با بهره مندی از فرصت زندگی امکان پذیر است؟

 

2-تعارض رجم با آیه ۱۹ سوره نساء؛« یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ یَأْتِینَ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیراً.»( اى کسانى که ایمان آورده‏اید، برای شما حلال نیست که زنان را بر خلاف میلشان به ارث ببرید. وبر آنان سخت مگیرید تا قسمتى از آنچه را که به آنها داده‏اید بازپس ستانید، مگر آنکه مرتکب فحشایى به ثبوت رسیده شده باشند. و با آنان به نیکویى رفتار کنید. و اگر [به علتى‏] از آنان نفرت داشتید [باز هم با آنان به صورتى شایسته و پسندیده رفتار کنید] چه بسا چیزى خوشایند شما نیست و خدا در آن خیر فراوانى قرار مى‏دهد.)

   واضح است که مراد از«فاحشه مبیّنه» زنا می باشد که اندکی پیشتر، یعنی آیه پانزدهم به صراحت ذکر شده است. بدین روی اگر حکم زنای محصنه «رجم» و کشته شدن باشد، دیگر تحت فشار قرار دادن او برای بازستاندن مهریه و وادارکردنش به پذیرش طلاق چه معنایی دارد؟!

 

3-تعارض رجم با مفهوم «لهنَّ» درآیه« ۱۵ سوره نساء«وَ اللاَّتِی یَأْتِینَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْکُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّى یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً .» مراد از جمله «أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا » با توجه به معنی«لام» در«لهنّ» که متضمن معنی «سود» می باشد، این است که «خداوند می خواهد راهی برای آزادی زنان از حبس دائمی در خانه بگشاید.» از این رو نمی توان کیفرسنگین سنگسار شدن را که به مراتب از حبس خانگی شدیدتر و مقرون به خشونتی وصف ناپذیر است، به نفع آنان دانست! زیرا اگر  حکم سنگسار جاری می شد باید باتعبیر علیهن بیان می شد .

 

تعارض رجم با آیات سوم و بیست و ششم سوره نور؛  در هریک از این دو آیه «الزَّانِی لا یَنْکِحُ إِلاَّ زانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِیَةُ لا یَنْکِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ»[نور/۳] و« الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ »[نور/۲۶] با بیان این که مردان و زنان زناکار یا همان افراد پلید، درخور همزیستی هستند و مؤمنین یا انسان های پاک، مجاز به ازدواج با آنها نیستند ، ادامه حیات مرتکبین زنا را به وضوح تأیید می کند، زیرا اگر حدّ زنا رجم و اعدام باشد، با هم زیستن زانی و زانیه و خبیثات و خبیثین موضوعیت نخواهد داشت!